پونز!

طلایی رنگ

پونز!

طلایی رنگ

پونز!

فکرشو بکن که وقتی 4 ساله بودی و مامانت رفته بود بیرون تو منتظرش بودی و بعد میخواستی بری دم پنجره تا ببینی که داره میاد یا نه ؟!

همون موقع دم پنجره یه پونز نوک تیز طلایی منتظر اومدنت بوده تا پاتو بذاری روش و اون کامل بره توی پاشنه ی پات !
اون وخت آهی بکشی و ندونی باید چیکار کنی !

بعد همونجا بشینی و خونسردی خودتو حفظ کنی و آروم با دستت بیاریش بیرون و دنبال دستمال باشی برای بند آوردن خونی که داره همه جا رو به گند میکشه !

حالا همون آدمه که پونز رفته بود تو پاش داره اینجا مینویسه !

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۶ارديبهشت

عبدالرحمان: فلانی واسه چی اینجا وقتتو هدر میدی ؟

من: پس کجا وقتمو هدر بدم؟!

عبدالرحمان: با من بیا بریم لبنان اونجا یه دختر خاله ی خوب هم دارم راست کار خودته !

من: 0_o



پ.ن: عبدالرحمان، لبنانی الاصل، لحجه عربی، زبون فارسی !